یه چیزی بگم باورتون میشه؟؟؟
من امروز تاساعت3بعدازظهر خواب بودم!!دیشبش هم ساعت3خوابیدم،یعنی قشنگ12ساعت فیکس خوابیده بودم!!الان باورتون شد؟؟؟من خودم هنوز باورم نمیشه!
تازه ساعت3هم ایدااومد بیدارم کرد...بهش میگم چرابیدارم کردی؟؟میگه چون ساعت3هست گفتم اگه بیدارنشی ضعف میکنی میمیری از شرّت راحت میشم!
دیشب بعداز اینکه پست "شب بخیر"رو گذاشتم،رفتیم ومپایردایریز نگاه کنیم، اولش که دیمن پرید رو پسره کشتش ایدا گفت:دیمنه(اخه صورتشو نشون نمیداد)
گفتم:ایدااین سومین باره ک این فیلمو میبینم خودم میدونم کیه!
بعد وقتی استفن رو از پشت سر نشون داد گفت:استفنه!
من:ایدا بوخودا خودم میدونم!
وقتی دوس پسر قبلی الینا رو نشون داد،وقتی داداششو نشون داد،وقتی دیمن پرید اون دختره نمیدونم اسمش چیه رو گاز گرفت،وقتی کاترین رونشون داد....همه اش میگفت فلانیه فلانیه و منم همش میگفتم:ایداااااااااا میدونم کیه میدونم!!بابا من 3باره این فیلمو میبینم نگوووو خودم میدووونم!!
واینکه خونه ی ایدااینا یه پنجره داره که رو به بیرون باز میشه و خونه اشون هم طبقه ی ششم هست یعنی از پنجره که ب بیرون نگاه میکنی کل شهر زیر پاته!بادهم میخوره تو صورتت...اصن یه وضی...
من بیرونو نگاه میکردم ایدا ماشینارو دید میزد یکی از مکالمه هامون:
ایدا:یاسی یاسی بیا ببین پسره با شلوار گل گلی اومده تو خیابون
من:بابا چیکار مردم داری اخه؟؟
رفتم دیدمش،خنده ام گرفت،پسره صدای خنده مو شنید برگشت من چنددقیقه قبلش رفته بودم کنار،ایدا رو دید،دیدم ایدا سریع اومد کنار و گفت:یاابولفضل!!
یعنیا...ازخنده رنده شدم بوخودا!!
یه بارم باز گند زدم خنده ام گرفت طرف برگشت ایدا رو دید،ایداهم اومد پایین زیر پنجره نشست تا طرف بره!!
منم حس شاعریم گل کرد،ایدامیگه یاسی چرا باز داری چرتو پرت میگی؟؟
من:نمیدونم ببین ایدا چندین کیلومتر اونور تر....پشت کوه ها...
ایدا:2کله پوک جمع شدیم دور هم...سومیمون کجاست؟؟
من:پشت کوه ها...
ایدا:برو بمیر!!
بعدشم رفتیم باایدا پیانو زدیم نصفه شبی،نزدیک بود همسایه اشون با ماهیتابه بیفته به جونمون!!
............
وقتی رفته بودیم سوپرمارکت،ایدا یه کرانچی تندو اتشین خرید برای وقتی که میخواستیم فیلم نگاه کنیم....گفتم ایدا بذار پنیری بخرم گفت نه باید تند باشه من عاشق فلفلم
من:
ایدا:
هیچی دیگه یعنی فقط باید میبودید و میدید....یه دونه کرانچی میخورد،یه لیوان اب باهاش،دوباره یه دونه کرانچی،یه لیوان اب!
بهش میگم:تو که نمیتونی تند و اتشین بخوری مگه مرض داری خریدیش؟؟
میگه:من نمیدونستم اینقد تنده اخه!!
ولی خودم بدون اینکه اب بخورم همه اشو خوردم(الان فهمیدین پز دادم یا بیشتر توضیح بدم ؟؟ :دی)
هیچی دیگه نخورد همه اشو خودم خوردم!
ودیگه اینکه...جاتون خالی کلی خندیدیم....ودیگه اینکه.....هاله و نگین....دیگه یه کلمه هم بامن حرف نزنین!!چقدر گفتم بیاین پست بذارین؟؟؟من دیگه دوستتون نیستم!!
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک
هوشمند
برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان هرچی که
دلمون
بخواد...
و آدرس
setareye5par.LXB.ir
لینک نمایید
سپس مشخصات
لینک خود را در
زیر نوشته . در
صورت وجود لینک
ما در سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 85
بازدید کل : 38145
تعداد مطالب : 552
تعداد نظرات : 1459
تعداد آنلاین : 1